مطابق قانون مدنی، بیع، اعم از بیع یا معامله سلف یا سایر انواع بیع، عبارت است از: "تملیک عین به عوض معلوم." بیع، عقد خرید و فروش است و از جمله عقودی است که در قانون مدنی، به آن پرداخته شده است. در پاسخ به پرسش ارکان عقد بیع چیست، باید گفت: هر عقد، ارکانی دارد که برای صحت وقوع آن عقد، باید تمامی آن ارکان، موجود باشد. عقد بیع نیز، دارای ارکان مخصوص به خود است و برای اینکه عقد بیع ، من جمله بیع شرط واقع شده، صحیح باشد، تمامی این ارکان باید موجود باشند. این ارکان عبارتند از: - ایجاب و قبول: نمایانگر قصد و اراده طرفین است. - خریدار و فروشنده: طرفین معامله در عقد بیع می باشند که به [...]
قولنامه، از دو واژه قول و نامه، تشکیل شده است. از ترکیب این دو کلمه، متوجه می شوبم که معنی قولنامه چیست. متن قولنامه، سندی است که در آن، تعهد و یا قولی نوشته می شود. ماده 10 قانون مدنی، اشعار می دارد: "قراردادهای خصوصی، نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند، در صورتی که مخالف صریح قانون نباشند، نافذ است". در واقع،قولنامه که به آن پیش قرارداد یا وعده قرارداد هم گفته می شود، قراردادی است که بر اساس آن، دو طرفی که می خواهند در آینده، باهم عقد بیع منعقد کنند، متعهد می شوند، در زمان مشخصی، به تعهد خود، یعنی انتقال مال به دیگری عمل کنند. هدف از تنظیم قولنامه، این است که دو طرف قرارداد، مطمئن[...]
استاد مطهرى می فرماید: از نظر اسلام منتهای اهانت و تحقیر برای یک زن اینست که مرد بگوید من تو را دوست ندارم، از تو تنفر دارم، و آنگاه قانون بخواهد بزور و اجبار آن زن را در خانه آنمرد نگهدارد. قانون میتواند اجبارا زن را در خانه مرد نگهدارد، ولی قادر نیست زن را در مقام طبیعی خود در محیط زناشوئی، یعنی مقام محبوبیت و مرکزیت نگهداری کند. قانون قادر است مرد را مجبور به نگهداری از زن و پرداخت نفقه و غیره بکند، اما قادر نیست مرد را در مقام و مرتبه یک فداکار و بصورت یک نقطه "گردان" در گرد یک نقطه مرکزی نگهدارد. از این رو هر زمان که شعله محبت و علاقه مرد خاموش شود[...]
این سؤال با انگیزه هاى متفاوت، پیوسته متوجه قوانین اسلامى است مى شود که چرا و به چه دلیل اختیار طلاق تنها به مرد داده شده. این انتقاد رایج را مى توان از جهات گوناگون پاسخ گفت: بر فرض اینکه پذیرفته باشیم به مرد حق داده شده تا قادر باشد به هر دلیل - موجه یا غیر موجه - همسر خود را طلاق دهد، اولا، قضاوت درباره قوت و ضعف قانون باید در مرحله اجرا باشد نه در تئورى و فرضیات. ثانیا، اگر مراجعه اى به شرایط و زمان تشریع این حکم داشته باشیم خواهیم دید که اعطاى چنین اختیارى به مرد همراه با سوء استفاده از این حق نبوده و در زمان پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله[...]
الف - وضع حدود شرعى و محدودیتهاى اجتماعى: تأکیدهاى اسلام بر حفظ پوشش مناسب براى زن و مرد در برابر بیگانه، رعایت حدود شرعى در برخوردهاى دو نامحرم، پرهیز از اختلاط و برقرارى روابط دوستانه بین زنان و مردان بیگانه در راستاى پیشگیرى از این خطر اجتماعى معنادار مى شود و بر خلاف آنچه برخى تصور یا القاء مى کنند هدف، ایجاد محدودیت و محرومیت نیست، بلکه ایجاد امنیت و مصونیت است اسلام با وضع قوانینى به ساماندهى سالم ارتباطات اجتماعى افراد مى پردازد و نتیجه عمل به آن احکام، جایگزینى آرامش به جاى تلاطم و هیجان و بهره بردارى جامعه از حداکثر توان و استعدادهاى زنان و مردان و جوانان خود مى باشد. ب - ایجاد انگیزه هاى روانى: [...]
شکى نیست که در مواردى امر طلاق را مى توان آسانتر پذیرفت. مانند: طلاقى که به خاطر بیماریهاى جسمى سرایت کننده، بیمارى روانى، کمبود جنسى، بد اخلاقى، بد دهنى، بى توجهى به جنبه هاى عفت و پاکدامنى، معاشرتهاى ناروا، عقیم بودن، شرارتها، اعتیادها، بى توجهى به زمینه هاى مذهبى و عقیدتى و... صورت مى گیرد. بى تردید چنین مراقبتهایى باید قبل از ازدواج مورد نظر باشد تا زمینه براى ناسازگاریهاى بعدى فراهم نگردد.
طلاق امرى منفور و مبغوض در نزد خداست؛ ولى مواردى وجود دارد که اگر در آن، طلاق صورت گیرد، مواجه با مبغوضیت و نفرت بیشتر خواهد شد. در ذیل نمونه هایى را بیان مى کنیم: الف) طلاق زنى که گناهى را مرتکب نشده است. ب) طلاق به خاطر این که همسر دیگرى انتخاب کند و هوس خود را اقناع نماید؛ به عبارت دیگر به خاطر تنوع طلبى و هوس بازى از همسرش جدا شود. ج) طلاق همسر به خاطر ازدواج با فردى زیباتر. د) طلاق زنى که در همه حال با شوهرش سازش داشته و با فقر و بدبختى او ساخته و شکوه اى نکرده است. ه) طلاق زنى که از شوهر خود فرزندى دارد و پس از طلاق، فرزند[...]
امام رضا عليه السلام ـ در پاسخ به اين سؤال كه چرا زن مطلّقه به طلاق عدّى* ، براى شوهر خود حلال نيست ، مگر اين كه با كس ديگرى ازدواج كند؟ ـ فرمود : إنَّ اللّه َ تباركَ و تعالى إنّما أذِنَ في الطلاقِ مَرَّتَينِ، فقالَ عَزَّ و جلَّ : «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْروفٍ أَوْ تَسْريحٌ بِإِحْسانٍ»(بقره،229) .يَعنِي في التَّطليقَةِ الثالثةِ، و لِدُخُولِهِ فيما كَرِهَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ لَهُ مِن الطلاقِ الثالثِ حَرَّمَها اللّه ُ علَيهِ، فلا تَحِلُّ لَهُ مِن بعدُ حتّى تَنكِحَ زَوجا غَيرَهُ؛ لئلاّ يُوقِعَ الناسُ الاستِخفافَ بِالطلاقِ و لا تُضارَّ النِّساءُ خداوند تبارك و تعالى تا دوبار اجازه طلاق داده است و فرموده : «طلاق، دو بار است ، آن گاه به شايستگى نگهداشتن[...]
- پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ما أحَلَّ اللّه ُ شيئا أبغَضَ إلَيهِ مِن الطَّلاقِ . خداوند چيزى را كه نزد او منفورتر از طلاق باشد، حلال نكرده است. ( كنز العمّال : ۲۷۸۷۱) - پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ يُبغِضُ الطلاقَ و يُحِبُّ العَتاقَ . خداوند طلاق دادن را دشمن و آزاد كردن بنده را دوست دارد . ( كنز العمّال : ۲۷۸۷۰)
- قال الامام الصادق علیه السلام: العبد کلما ازداد للنساء حبا ازداد فی الایمان فضلا. امام صادق علیه السلام فرمود: هر چه محبت مرد بر زن بیشتر گردد، بر فضیلت ایمانش افزوده می شود. (من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 251) - قال الامام الکاظم علیه السلام: ما من امراة تسقی زوجها شربة من ماء الا کان خیرا لها من عبادة سنة. امام کاظم علیه السلام فرمود: هر زنی که به شوهرش قدری آب آشامیدنی بدهد، پاداش آن از عبادت یک ساله بالاتر است. (وسائل الشیعه، ج 20، ص 172)