حتما از زبان افراد متاهل این جمله را زیاد شنیده اید که «انتخاب نادرستی کردم و ازدواج با همسرم اشتباهی بزرگ در زندگی ام بود». افرادی که در لابه لای حرف هایشان تمام سعی خود را به کار می گیرند تا به هر طریقی شده شما را راهنمایی کنند تا اشتباه آنها را تکرار نکنید.
ازدواج به دلیل یک یا چند مورد از مسائل زیر اشتباه محسوب می شود:
– در سن پایین ازدواج کردهاید:
ازدواج شما در سن پایین موجب می شود، بدون اتخاذ تصمیمات درست وارد رابطه ای شوید که چندان اطلاعی در مورد مزایا و معایب و سختی های آن نداشته و گمان هم نمی کردید که یک روزی، آن رابطه با مشکلات بسیاری همراه شود.
هر چقدر سن ازدواج شما پایین تر بوده باشد، درصد طلاق و جدایی میان شما و همسرتان بیشتر خواهد شد.
– به اجبار ازدواج کرده اید:
ازدواج اجباری شما موجب شده است که با فردی وارد زندگی مشترک شوید که خودتان به عنوان یک سر مهم رابطه هیچ دخالتی در انتخابش نداشته اید. در اصل تصمیم گیری های دیگر اعضای خانواده برای شما موجب آن می شود که به جای در نظر گرفتن نظرات، علایق، سلیقه شما، علایق و نظرات و البته منافع خودشان را در نظر بگیرند.
هر چقدر میزان اجبار در زندگی شما برای رفتن زیر یک سقف با فردی که خودتان انتخاب نکرده اید، بیشتر باشد، امکان آنکه ازدوجتان به طلاق ختم شود هم بیشتر می شود.، چرا که تا همیشه این حس منفی با شما همراه است که خودتان شریک زندگی تان را انتخاب نکرده اید.
– ازدواجتان کاملا و صرفا منطقی بوده است:
شرط اول یک زندگی خوب و عاشقانه، علاقه مند بودن طرفین به یکدیگر است. البته که این شرط لازم بوده اما به هیچ عنوان کافی نیست. گاهی اوقات عدم علاقه شما به همسرتان در زندگی مشترک، مشکلات بزرگی را به همراه می آورد که نمی توانید به سادگی از آن مشکلات عبور کنید.
چرا که این امر برایتان روشن شده است که هیچ علاقه ای به همسر خود نداشته و با آنکه از نظر عقلی ویژگی های مثبت بسیاری دارد اما از نظر احساسی دلتان نمی خواهد برای نگه داشتنش هیچ تلاشی بکنید.
– ازدواجتان کاملا و صرفا احساسی بوده است:
انتخاب شما در مواردی که تنها به نوع احساسات خودتان نسبت به طرف مقابل و یا احساسات طرف مقابلتان نسبت به خودتان توجه کرده و بزرگترین تصمیم زندگی تان را بر این اساس گرفته اید، قطعا اشتباه از کار در می آید. درست است که دوست داشتن همسر زندگی تان اهمیت زیادی دارد اما باز هم این موضوع به تنهایی برای شروع یک زندگی مشترک با کیفیت کفایت نمی کند.
بهتر است حواستان به این موضوع جمع باشد که در کنار مقوله احساس، مولفه های دیگری را هم در نظر داشته باشید.
– هدف اصلی تان ازدواج نبوده است:
گاهی اوقات تحت تاثیر شرایط بد خانواده و فشارهایی که در دروان مجردی از نظر روحی و عاطفی تجربه می کنید، مجبور به ازدواج کردن می شوید. برای شما فرقی نمی کند طرف مقابلتان چقدر با فردی که آرزویش را داشتید، شباهت دارد، چرا که شما برای فرار از فشارهای کنونی زندگی تان، به هر رابطه ای حتی نادرست ترین آنها هم تن خواهید داد.
– ازدواجتان صرفا سنتی بوده است:
اگرچه مشاوران منکر برخی از مزایای ازدواج به صورت سنتی نمی شوند، با این حال بر این موضوع هم تاکید دارند که این شیوه ازدواج مشکلات خاص خود را داشته و در شرایط کنونی که جامعه به سمت و سوی دیگری حرکت کرده است، پیروی از این شیوه نمی تواند چندان کارآمد باشد.
هر چقدر مقدمه چینی ها برای ازدواج شما سنتی تر بوده باشد، موقعیت کمتری برای ابراز عقاید و دیدگاه های خودتان داشته و فرصت کمتری برای شناخت طرف مقابلتان دارید.
– ازدواج شما بدون مشورت بوده است:
درست است که در نهایت این شما هستید که باید تصمیم نهایی را برای ازدواج با یک فرد بگیرید، اما حواستان به این موضوع باشد که عدم مشورت با افراد با تجربه ای که سرد و گرم زندگی را چشیده و واقعیت های بیشتری را در جریان زندگی مشترک نسبت به شما تجربه کرده اند، می تواند موجب تصمیم گیری های غلط شما شود.
تصمیم گیری هایی که در نهایت منجر به طلاق شما و جدایی تان از همسری خواهد شد که یک زمانی فقط و فقط خودتان انتخابش کرده بودید.
– فرآیند ازدواجتان سریع اتفاق افتاده است:
گاهی اوقات به این موضوع فکر می کنید که شاید اگر دوران آشنایی و یا نامزدی تان با همسر فعلی تان بیشتر شده بود، شرایط زندگی الان شما به مراتب بهتر بود. اینکه از زمان آشنایی با همسرتان تا زمان نشستن بر سر سفره عقد، مدت زمان کوتاهی وقت صرف کرده اید، قطعا جز افتخارات زندگی تان نه اما جز حسرت هایش ممی شود.
گاهی اوقات طولانی شدن دوران معارفه و نامزدی می تواند به شما ثابت کند، انتخاب درستی برای ازدواج نکرده اید.
– تفاهم میان شما و همسرتان پایین است:
هر چقدر میزان تفاهم میان شما و همسرتان کمتر باشد، امکان و احتمال طلاق و جدایی شما بیشتر خواهد شد. عدم تفاهم کافی با شریک زندگی تان منجر به این مسئله می شود که به جای آنکه اوقات بسیاری را در کنار هم به خوشی و شادی بگذرانید، اکثر زمان ها را صرف بحث، دعوا و کشمکش کنید.
موضوعی که موجب می شود خاطرات شیرین زندگی تان به نسبت افراد دیگر بسیار کم و حتی ناچیز باشد.
– با همسرتان در یک سطح نبوده اید:
شک نداشته باشید ازدواجتان با فردی که از نظر سطح زندگی و موقعیت اجتماعی تفاوت زیادی با شما دارد، قطعا ختم به طلاق و جدایی خواهد شد. مگر آنکه شما تصمیم گرفته باشید با این مشکل ساخته و به زندگی تان ادامه دهید. سطح اقتصادی، سطح اجتماعی متفاوت و تفاوت شدید خانواده ها از جمله مسائلی است که می تواند منجر به اختلافات بزرگی در زندگی تان شود.
اختلافاتی که تنها طلاق راه چاره و راه حل آنها محسوب می شود.
– به بلوغ فکری کافی نرسیده اید:
قرار نیست سن شما تاثیر خاصی بر بلوغ فکری تان داشته باشد. گاهی اوقات حتی افراد در سنین بالا هم بلوغ فکری لازم را برای شروع و ادامه یک زندگی مشترک ندارند.
هر چقدر که بلوغ فکری شما کمتر باشد، توانایی تان برای سازش با طرف مقابلتان و مدیریت صیح زندگی تان کمتر خواهد شد.
– اولویت شما حفظ رابطه تان نیست:
به مرحله ای از رابطه مشترک با همسرتان رسیده اید که تحت تاثیر مشکلاتی که با وی دارید، نه علاقه ای برای حفظ رابطه دارید و نه دیگر تلاشی برای حفظ آن می کنید.
اولویت شما در این مرحله هر چیزی به غیر از حفظ زندگی کنونی تان است.
– درگیر روابط نادرستی شده اید:
به عنوان فردی غیرمتعهد مدام به دنبال برقراری ارتباط با افراد دیگر هستید و از هر فرصتی برای فرار از زندگی مشترک و تعهدی که به همسرتان داده اید، استفاده می کنید.
تنوع طلبی و بی بند و بار بودن شما در نهایت کار دستتان داده و موجب می شود که ازدواجتان ختم به طلاق شود.
– اهل مقایسه کردن های بیجا شده اید:
به جای دیدن خوبی های همسرتان، مدام در حال ایراد گرفتن از وی هستید. این رفتار شما تحت تاثیر آن است که خود را اسیر مقایسه کردن همسرتان با هم جنسانش کرده اید.
مقایسه ای که به هر طریقی شما را فریب می دهد که می توانستید، انتخاب های بهتری هم داشته باشید و شاید حتی شما را به این فکر بیندازد که برای داشتن گزینه بهتر، بی هیچ دلیل قانع کننده ای قید رابطه کنونی تان را زده و طلاق بگیرید.