از جمله مهم ترین حقوق مالی که به موجب عقد ازدواج به زن تعلق می گیرد، مهریه است . بر اساس ماده 1082 قانون مدنی " به مجرد عقد ، زن مالک مهریه می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید " آن گونه که از این ماده بر می آید ، به محض این که عقد ازدواج میان زن و مرد بسته شد زن مالک مهریه ای است که قبل و پس از مرگ مرد بر ذمه او قرار گرفته است و می تواند هر گونه که بخواهد آن را مطالبه کند یا حتی با بخشیدن مهریه ذمه مرد را بری کند . مهریه زن در هر صورت حتی بعد از فوت شوهر قابل مطالبه است و مسائلی همچون رابطه نامشروع ، نشوز [...]
یکی از مهمترین حقوق مالی که به موجب قانون، به زنان تعلق می گیرد، مهریه می باشد. بر اساس ماده 1082 قانون مدنی، به محض عقد، زن مالک تمام مهر می شود و می تواند هر گونه تصرفی که بخواهد در آن بنماید. در این زمینه، تفاوتی بین عقد موقت و عقد دائم و زنان باکره و زنان غیر باکره نیست. البته در برخی از شرایط، ممکن است که زن مستحق تمام مهریه نباشد. نظیر زمانی که زن باکره است، عمل نزدیکی نیز میان او و همسرش رخ نداده و در همین حالت، از همسر خود طلاق بگیرد. در صورتی که زنی، باکره از همسر خود طلاق بگیرد، مهریه در طلاق غیر مدخوله بدین صورت بوده که زن، مستحق دریافت نصف[...]
یکی از موضوعاتی که در ارتباط با مهریه ممکن است به وجود آید، صلح عمری مهریه و بخشیدن مهریه است . از آن رو که زن، به موجب ماده 1082 قانون مدنی، به محض خواندن خطبه عقد، مالک مهریه می شود ، می تواند هرگونه تصرفی که بخواهد در آن انجام دهد . هرگاه خانمی با استفاده از سند عادی یا رسمی ، تمام یا بخشی از مهریه خود را به همسرش ببخشد، به این عمل، بذل یا بخشش مهریه می گویند . محتوای سند تنظیم شده برای بخشیدن مهریه، ممکن است متفاوت باشد، که این موضوع، بر آثار بخشیدن آن نیز اثر گذار بوده و در واقع، در امکان رجوع از بخشیدن مهریه، موثر است. به این صورت که گاهی زن، به موجب سند[...]
عقد موقت، که دارای عناوین دیگری همچون نکاح منقطع و ازدواج صیغه است، در جامعه حقوقی و اجتماعی ما، به رسمیت شناخته شده است. در ایران، برای انعقاد عقد نکاح موقت، وجود دو رکن اصلی الزامی می باشد، که آن دو رکن مهریه و تعیین مدت است. احکام مهریه عقد موقت، به موجب قانون، همچون احکام مهریه در عقد دائم است؛ اما در برخی موارد نیز ممکن است با هم تفاوت داشته باشند. مثلا، صحت عقد موقت، منوط به تعیین مهریه است، در حالی که در عقد دائم اینگونه نیست. همچنین، چگونگی تعیین حداقل میزان مهریه صیغه، مساله ای است که معمولا زوج ها در ازدواج موقت، با آن سرو کار دارند. عقد موقت، در نظام شرعی و حقوقی ما به موجب قانون مدنی،[...]
مهریه، عبارت است از مالی که به موجب عقد نکاح دایم یا موقت، به ملکیت زن در آمده و او می تواند، در آن تصرف نموده و یا هر زمان که بخواهد، آن را مطالبه کند. مهریه، می تواند عند المطالبه و حال باشد. در این صورت، باید، به محض تقاضای زوجه، پرداخت شود؛ یا عندالاستطاعه بوده و پرداخت آن، منوط به توانایی مالی زوج باشد. مهر المسمی، مهر المثل ، مهر السنه و مهر المتعه، انواع مهر، بر اساس قانون مدنی می باشند. به موجب ماده 1082 قانون مدنی: " به مجرد عقد، زن مالک مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید". همانگونه که از این ماده، مشخص می شود، به محض اینکه عقد نکاح، میان زوجین واقع شد، زن،[...]
- اگر با زنی که همسرش نیست به گمان اینکه همسر خود اوست نزدیکی کند، چه زن بداند که او شوهرش نیست، یا گمان کند شوهرش میباشد، باید عدّه نگهدارد. - اگر با زنی که میداند همسرش نیست زنا کند، و زن بداند که آن مرد شوهر او نیست، لازم نیست عدّه نگهدارد، ولی اگر گمان کند که شوهرش میباشد، احتیاط واجب آن است که عدّه نگهدارد. - اگر مرد زنی را گول بزند که رعایت حقوق زناشویی شوهرش را نکند تا او وادار شود طلاقش دهد و زنِ آن مرد شود، آن طلاق و عقد صحیح است، ولی هر دو معصیت بزرگی کردهاند. - هرگاه زن در ضمن عقد با شوهر شرط کند که در شرایط خاصی مثلاً اگر[...]
هرگاه زن و شوهر يكديگر را نخواهند و زن مهر خود يا مال ديگرى را به مرد ببخشد كه او را طلاق دهد آن را طلاق مبارات گويند. - احتياط واجب آن است كه صيغه طلاق مبارات را به طريق زير بخوانند، اگر خود شوهر صيغه را مى خواند و مثلاً اسم زن «فاطمه» است مى گويد: «بَارَأْتُ زَوْجَتى فاطَمَةَ عَلى ما بَذَلَتْ فَهِىَ طالِقٌ» يعنى مبارات كردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رها است (و اگر چيزى غير مهر را مى دهد بايد آن را نام ببرد) و در صورتى كه وكيل مرد بخواهد صيغه را بخواند مى گويد: «بَارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَكِّلي فاطِمَةَ عَلى ما بَذَلَتْ فَهِىَ طالِقٌ» البته قبلاً بايد زن مهر خود بلكه چيزى كمتر[...]
زنى كه مايل نيست با شوهرش زندگى كند، و بيم آن مى رود كه ادامه همسرى آنها باعث گناه شود مى تواند مهر خود يا مال ديگرى را به او ببخشد كه طلاقش دهد، اين را طلاق خلع گويند. - احتياط واجب آن است كه صيغه طلاق خلع به صورت زير باشد: اگر خود شوهر مى خواهد صيغه طلاق را بخواند و اسم زن مثلاً «فاطمه» است مى گويد: «زَوْجَتِي فاطِمَةُ خَلَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ هِىَ طالِقٌ» يعنى زنم فاطمه را در برابر چيزى كه بخشيده است طلاق دادم، او رهاست و اگر وكيل او بخواهد صيغه را بخواند احتياط واجب آن است كه يك نفر از طرف زن وكيل شود و ديگرى از طرف مرد، چنانچه مثلاً اسم شوهر «محمد» و[...]
هرگاه مرد همسرش را طلاق رجعى دهد نمى تواند او را از خانه اى كه موقع طلاق در آن بوده بيرون كند (مگر در بعضى از موارد خاص)، همچنين بر خود زن نيز حرام است كه براى كارهاى غير لازم از آن خانه بيرون رود. - در طلاق رجعى مرد مى تواند به زن خود رجوع كند، بدون آن كه صيغه عقد تازه اى بخواند و رجوع كردن بر دو قسم است: 1ـ سخنى بگويد كه معنايش اين باشد كه آن زن را دوباره به همسرى خود پذيرفته است. 2ـ كارى انجام دهد كه همين معنى را برساند. - لازم نيست مرد هنگام رجوع كردن شاهد بگيرد، يا به زن خبر دهد، حتّى اگر بدون اين كه كسى بفهمد بگويد: به همسرم[...]
طلاق بائن آن است كه مرد در آن حقّ رجوع به زن خود را ندارد، (منظور از رجوع آن است كه مرد بدون عقد با زن آشتى كند و او را مجدّداً به همسرى بپذيرد) طلاق بائن بر پنج قسم است: 1ـ طلاق زنى كه نُه سالش تمام نشده 2ـ طلاق زن يائسه، يعنى زنى كه بيشتر از 50 سال دارد. 3ـ طلاق زنى كه شوهرش بعد از عقد، با او نزديكى نكرده باشد. 4ـ طلاق سوم زنى كه او را سه بار طلاق داده اند. 5ـ طلاق خلع و مبارات كه شرح آن بعداً خواهد آمد، و غير اينها را طلاق رجعى گويند كه تا وقتى زن در عدّه است مرد مى تواند به او رجوع كند.